نورا در مرز یک سال و نیمگی
عزیزِ دل مادر.......عروسک قشنگم روزهامون به سرعت میان و میرن و تو بزرگ و بزرگ تر میشی و تمام خاطراتت در ذهنم و قلبم باقی میمونه. انگار همین دیروز بود که خدا خدا میکردم تا دختر نازم هر چه زودتر تاتی تاتی کنه و من مدام بدوم دنبالش ولی حالا انقدر شیطون شدی و ورجه وورجه میکنی که گاهی واقعا از دستت جیغ میکشم. چند وقته پیله میکنی که لپ تاب رو بدم بهت تا باهاش بازی کنی و وقتی لپ تابو میذارم جلوت نغ میزنی که بازش کن و یهو جلوش دراز میکشی و ژست میگیری تا ازت عکس بندازم.یعنی من عاشششششششششق این حرکاتتم. وای نورای قشنگم خدا میدونه که چقدر نفسم به نفست بنده . جالبه که وقتی لپ تابو میذارم جلوت حس آدم بزرگ بودن بهت دست مید...
نویسنده :
مامانی سمیرا
14:30